تاثیر طالبان بر زندگی مردم (۱۲)؛ دامن‌زدن به کینه‌های خاموش و شعله‌ورکردن جنگ‌های قدیم

سانکو پانزا

هفته نامه نویدنو: طالبان حکومت نیستند، هیولای جان مردم‌اند. از هر زاویه که ببینیم طالبان مردم را زیر فشار گرفته‌اند. در شماره‌های قبلی این سلسله‌نوشته در هر شماره به یک مورد مشخصی پرداخته شد. از فاجعه‌ی بی‌نانی گرفته تا ناامنی تا قتل‌های پنهان تا ترویج ترور و تا ممنوع‌التحصیل‌کردن دختران نوشتیم.

اما تاثیر طالبان بر زندگی مردم هم‌چنان تا شماره‌های بسیاری می‌تواند ادامه داشته باشد. درین شماره به شعله‌ورکردن کینه‌های خاموش و دامن‌زدن جنگ‌های گذشته توسط طالبان می‌پردازیم.

طالبان از میان تمام فجایعی که برای مردم خلق کرده‌اند، یکی هم به جنگ‌های چهل سال پیش و بیست سال پیش مردم دامن می‌زنند. کینه‌های خاموش را شعله‌ور و زخم‌های کهنه را تازه می‌کنند.

تنها در جریان همین امسال باربار به مسایل قومی و کینه‌های کهنه دامن زده‌اند. مثلا در (۴ میزان ۱۴۰۱) در ولسوالی خدیر دایکندی به خاطر ادعای یک جنگ ۴۰ سال پیش، دست کم ۴۵ نفر از ساکنان محلی خدیر را بازداشت کردند.

منابع محلی به رسانه‌ها گفته بودند که طالبان در پی ادعای کوچی‌ها مبنی بر کشته‌شدن پنج کوچی در حدود ۴۰ سال پیش در منطقه‌ی «دره خودی»، ۴۵ نفر از بزرگان چندین روستا را بازداشت کرده‌اند.

کوچی‌ها به اداره‌ی ولسوالی خدیر عارض شده بودند که حدود ۴۰ سال پیش ۵ کوچی توسط مردم روستاهای ولسوالی خدیر کشته شده بودند و اکنون مردم باید خون‌بهای او را پرداخت کنند.

البته باشندگان محل هم کشته‌شدن آن پنج کوچی را تایید کرده بودند. اما گفته بودند که این پنج نفر آن زمان در یک جنگ میان‌قومیِ هزاره‌ها و کوچی‌ها کشته شده بودند. مردم روستا گفته بودند که در آن جنگ هزاره‌ها بیش‌تر از کوچی‌ها کشته شده بودند.

  در منطقه‌ی بهایی ولسوالی ناهور غزنی نیز طالبان ۹ فرد هزاره را به خاطر کشته‌شدن یک کوچی در آن منطقه بازداشت کرده بودند. کوچی‌ها ادعا کرده بودند که آن فرد کوچی حدود ۲۰ سال پیش توسط مردم هزاره در آن منطقه کشته شده بود.

هم‌چنان پارسال یک فرد کوچی به حمایت طالبان به خاطر کشته‌شدن یک کوچی در سال ۱۳۸۲ بیش از یک‌ونیم ملیون افغانی از مردم روستای «باریکی» آن ولسوالی تاوان و دیه گرفته بودند. منابع محلی به رسانه‌ها گفته بودند که آن فرد کوچی در سال ۱۳۸۲ یعنی ۱۸ سال پیش کشته شده بود.

طالبان افزون بر ادعای قتل‌های فراموش‌شده و جنگ‌های خاموش، جنگ مالکیت زمین نیز راه انداخته‌اند. در بسیاری از قسمت‌های هزارجات کوچی‌ها ادعای مالکیت زمین کرده و طالبان بنا به ادعای مالکیت کوچی‌ها هزاره‌های محل را بازداشت و گاهی هم آواره کرده‌اند.

در روستای «غم‌قول» ولسوالی خدیر ولایت دایکندی طالبان شش نفر از ساکنان آن روستا را به دلیل امتناع پرداخت پول به کوچی‌ها بازداشت کرده بودند.

کوچی‌ها سال گذشته (۱۴۰۰) به روستای غم‌قول ولسوالی خدیر هجوم برده و بر زمین‌های مردم ادعای مالکیت کرده بودند.

پس از آن تهاجم، کوچی‌ها مدعی مالکیت زمین‌های هزاره‌های روستای غم‌قول شده و امسال (۱۴۰۱) از مردم محل خواسته که یا باید به کوچی‌ها پول پرداخت کنند یا این‌که زمین را تخلیه کرده و کوچ کنند.

کوچی‌ها به طالبان شکایت کرده بودند و طالبان به جای این‌که مُلکِ باشندگان محل را از تصرف کوچی‌ها بیرون بیاورند، شش نفر از زمین‌داران روستای غم‌قول را بازداشت کردند که چرا به کوچی‌ها پول نمی‌دهند و یا هم چرا به اجبار کوچ نمی‌کنند.

 در کنار این‌ها طالبانِ کوچی، آزار و اذیت قومی هم راه انداخته‌اند. در ولسوالی ناهور غزنی مردم باربار از ستم و زورگویی طالبان کوچی به رسانه‌ها شکایت کرده‌اند.

هزاره‌های ناهور از راه‌گیری، زورگیری و وضع‌کردن مالیات از سوی طالبان کوچی شکایت کرده بودند. آنان گفته بودند که طالبان کوچی خواستار کشتن گوسفندان مردم می‌شوند. یک‌بار طالبانِ کوچی راه یک رمه را گرفته بودند و از صاحب آن خواسته بودند که به آنان یک گوسفند بدهد که بکُشند و بخورند. وقتی صاحب رمه از دادن گوسفند امتناع کرده بود، طالبان کوچی گفته بودند که ما سال‌ها بر ضد نظام جمهوری جنگیدیم و حق داریم که از شما بز و گوسفند بگیریم. پس از بگومگو بالاخره صاحب رمه گوسفندش را نمی‌دهد و به جای آن طالبان کوچی را به مقداری پول راضی می‌کنند و به اجبار مقداری پول به آنان می‌دهند.

همان‌روزها طالبان موتورسایکل یک فرد هزاره را هم می‌خواسته که بگیرند. صاحب موتورسایکل بالاخره مجبور می‌شود تا یک فرد کوچی را پیدا کند و به عنوان ضمانت به آنان بدهد تا طالبان راه او را آزاد کنند. صاحب موتورسایکل گفته بود که راهش دور است و طالبان فعلا او را بگذارند که بروند، اما او ضمانت می‌دهد که در برگشت موتورسایکلش را به آنان بیاورد.

موضوعات: طالبان, تازه‌کردن جنگ‌های قدیمی, ادعای کوچی‌ها, دایکندی,  ناهور, بازداشت افراد هزاره.